جلسه معرفی و نقد کتاب «مذاهب در ایران» به قلم آقای دکتر مهدی فرمانیان روز یکشنبه، 6 آذر ماه 1401 ساعت 10 در سالن جلسات دانشگاه بینالمللی مذاهب اسلامی با حضور نویسنده اثر، ناقدین، دانشجویان ،خبرنگاران و علاقمندان این حوزه برگزار گردید.
در ابتدای جلسه، آقای امینی؛ دبیر نشست ضمن خیر مقدم به مهمانان نشست و به ویژه آقایان دکتر فرمانیان، دکتر ویسی (ناقد) و دکتر شفیعی نیا (ناقد) و حضار در جلسه در ضرورت و اهمیت چنین برنامه هایی ازسوی معاونت پژوهش پرداختند و سپس بعد از معرفی نویسنده کتاب، ازایشان درخواست گردید به معرفی وجوه مختلف این اثر بپردازند.
دکتر فرمانیان درباره انگیزههایش برای نوشتن کتاب گفت: احساس کردم جای تفسیری شفاف و بدون زاویه از مذاهب خالی است و برای همین انگیزه اصلیام این بود که در مقابل فضای شایعات بسیار زیاد که هر حرفی عنوان میشود و هیچ کس به دنبال حق و باطل و اشتباهات نیست، این کتاب را بنویسم. سفرهای زیادی به شهرستانها و استانهای کشور داشتم. 30 سفر به سیستان و بلوچستان و 20 سفر به استانهای غربی داشتم. هرچند بخشی از این جلسات برای تدریس و نشستهای علمی بود اما در چندین سفر نیز تحقیقات میدانی داشتم؛ با این حال همچنان فکر میکنم تصویری صحیح و جامع را ارائه نکردهام.
آقای دکتر شفیعی نیا، ناقد اثر و معاونت پژوهشی دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی ضمن تقدیر و تشکر از آقای فرمانیان و حاضرین در جلسه نکاتی در مورد این کتاب اشاره کردند. از مهم ترین نکات ایشان عبارت بودند از ناهمخوانی عنوان با محتوا؛ ضرورت ذکر تعریف مفاهیم در مقدمه یا فصل نخست کتاب، آمدن اسامی برخی نقاط ایران مانند گیلان ذیل شافعیان در غرب و جنوب ایران، تحقیق میدانی کار علمی نیست زمانی ما می توانیم به آن کار علمی بگوییم که تحلیل علمی بر روی آن انجام گرفته باشد وگرنه صرفا دیتا محسوب می گردد. منابع کتاب در بعضی جاها جزو منابع دست اول نمی باشند بلکه منابع دست دوم و بعضا سوم هستند. نویسنده تعریف مشخصی از جریانات فکری- طریقت ها بیان کنند و موضع خود را نسبت به آن ها که این ها مذاهب اند یا خیر روشن سازد.
آقای دکتر ویسی، عضو هیئت علمی دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی به عنوان ناقد دوم ضمن اشاره به داشتن روحیه نقد شامل حسن نیت و حسن تشخیص نکات خود را اینگونه آغاز کردند که عنوان کتاب با محتوای اثر تناسب ندارد، غلبه رویکرد توصیفی بر تحلیلی در این کتاب پررنگ تر است، گفته نویسنده کتاب در صفحه 57 که ایشان گروه فقه شافعی دانشگاه تهران را وابسته به جمعیت دعوت و اصلاح می دانند خلاف واقع است؛ نویسنده در برخی صفحات گفته هایی خلاف واقع به برخی اشخاص مانند عبدالقادر گیلانی منسوب می دانند که اینگونه نیست. آقای دکتر ویسی در ادامه سخنان خود فرمودند که در جایی از کتاب گفته شده است گرایش سلفی در اوائل انقلاب در غرب کشور حضور جدی داشته است که اینگونه نبوده است یا ترور اشخاص صوفی در این مناطق. جماعت دعوت و اصلاح به ظن نویسنده که شاخه ای از جمعیت اخوان است اینگونه نست هرچند از تجربیات آنان استفاده کرده است ولی مستقل است.
دکتر ویسی در ادامه اظهار داشت: با توجه به محتوا، باید نام کتاب اصلاح شود، چون تناسبی بین عنوان و محتوا وجود ندارد و اگر اسم کتاب را تاریخ مذاهب میگذاشتید بهتر بود. برخی ایرادهای محتوایی وجود دارد که از جمله آنها نقل قولهایی است که از لحاظ اعتباری مشکل دارد، چراکه اطلاعات میدانی در ایران و جهان ارزشی ندارد، مگر اینکه تبدیل به اطلاعات آماری شود. ایراد دیگر این است که سخنان نقل شده از عبدالقادر گیلانی کاملاً خلاف واقع است.
وی افزود: در این کتاب گفته شده اهل سنت بالغ بر صد باب مسجد در تهران دارند، اما این واقعیت ندارد، بلکه فقط تعدادی خانه در تهران وجود دارند که اهل سنت در آن نماز میخوانند. انتقاد دیگر این است که گفتهاید در کردستان گرایشهای سلفی زیاد است، اما بنده میگویم که بافت کردستان صوفی بوده و جریان سلفی بعد از جنگ با عراق در جاهایی از کردستان رواج یافت. البته پایگاه اجتماعی ندارند. همچنین گفته شده جماعت دعوت و اصلاح، شاخهای از اخوانالمسلمین است که این حرف واقعیت ندارد و ما این را به اطلاع مقامات ارشد نظام از جمله رهبر انقلاب رساندهایم، اما از تجارب اخوانالمسلمین استفاده میکنیم.
ایشان در پایان سخنان خود استفاده مکرر از نقل قول های مستقیم نویسنده را یکی دیگر از ضعف های این اثر می دانند که انشالله در چاپ دوم اصلاح خواهد شد.